چرا بعضی آیات قرآن، متشابه نازل شده اند؟ می دانیم که آیات قرآن به دو بخش «محکم» و «متشابه »تقسیم می شوند. اصلاً چرا بعضی از آیات متشابه نازل شده اند؟ این از فصاحت قرآن به دور نیست؟!یکی از کلیدی ترین مباحث قرآنی که گاه ممکن است شبهه برانگیز هم باشد، بحث متشابهات است. آگاهی به محکم و متشابه آن قدر اهمیت و ارزش دارد که هر مفسر غفلت از آن را موجب پیدایش انحراف در تفسیر قرآن می داند . قرآن به عنوان یک مجموعه به هم پیوسته به دو بخش محکم و متشابه تقسیم می شود. بعضی از آیات، مادر و مرجع و بعضی دیگر نیازمند ارجاع به دسته اولند که به «متشابهات »معروف شده اند . حال این سؤال مطرح است که اساس سر وجود متشابهات در قرآن چیست؟چرا خداوند آیات قرآن را سراسر محکم قرار نداد؟ حتی بعضی مخالفان قرآن شبهه ای بدین گونه مطرح کرده اند :«قرآن مدعی هدایت «عموم» بشر است. پس چرا در آن، آیات متشابهی وجود دارد که موجب سوء برداشت و پیدایش افکار انحرافی و مذاهب باطل شده است ؟». برای پاسخ به شبهه مطرح شده، نخست باید به بررسی عوامل متشابه شدن سخن -به طور کلی اعم از قرآن و غیر آن -و سپس به عوامل تشابه آیات و بعد از آن به فلسفه وجود متشابهات در قرآن بپردازیم . آیت الله مصباح یزدی در کتاب «قرآن شناسی »این عوامل را به شش دسته تقسیم می کند که آنها را در ادامه می خوانید. عوامل تشابه کلام به طور کلی پنج عامل باعث تشابه در سخن می شود: 1ـ نقص گوینده : گاهی نقص گوینده ذاتی است؛ مثل ناتوانی در بیان مقصود که در بعضی از افراد به علل طبیعی وجود دارد و گاهی اکتسابی و اختیاری است؛ مانند فارسی زبانی که بخواهد مقصود خود را به عربی بیان کند ولی تسلط کافی بر واژگان، اصطلاحا ت و قواعد آن نداشته باشد. طبیعی است که این مورد درباره کتاب خدا مصداق ندارد چون قرآن فصیح ترین کلام و گوینده آن برترین گوینده است. 2ـ تفهیم به افراد خاص: سید ابوالفضل میرمحمدی زرندی در کتاب «تاریخ علوم قرآن» درباره این دلیل می نویسد: «گاهی گوینده قدرت فهماندن مقصود خود را دارد به همین هدف هم سخن می گوید ولی عللی در پی آن است که فقط گروه خاصی به مقصود و هدف او دست یابند و یا آنکه همگان به طور اجمال -در حد کلی -از مراد او با خبر شوند. به همین دلیل یا رمزگونه سخن می گوید یا باعباراتی مجمل مقصودش را به شنوده منتقل می کند. در صورت نخست فقط آگاهان به آن رموز به هدف او پی می برند و در صورت دوم، همه به طور کلی بدان آگاه می شوند، بنابراین سخن او در صورت اول برای ناآگاهان به آن رموز متشابه خواهد شد و در صورت دوم، نسبت به تفاصیل و جزئیات موضوع مطرح شده برای همگان مشابه خواهد بود». 3ـ معماگویی :گاهی گوینده در عین توانایی کامل در پی معماگویی است و سخن خود را به عمد به گونه ای مطرح می کند که مقصود او در هاله ابهام باقی می ماند؛ مانند پاسخ سبط بن جوزی به پرسشی که درباره خلیفه پس از پیامبر (ص)از او شد و او گفت :«من بنته فی بیته /آنکه دخترش در خانه اوست ».این موضوع هم می تواند یکی دیگر از دلایل تشابه کلام باشد. این دلیل هم به دلیل ملازمه اش با سرگرم کنندگی، از کتاب خدا به دور است. 4ـ جدایی قرآن اصل سخن: بعضی اوقات، متکلم قیود کلام را همراه با اصل سخن بیان نمی کند یا براثر گذشت زمان، قیود کلام از متن سخن جدا می افتد یا حتی شنونده از آن غفلت می کند و در نتیجه جدایی این قیود، سخن متشابه می شود. چندین آیه قرآن هم به همین دلیل متشابه شده اند. 5ـ متعالی بودن محتوا: بعضی از معانی و مطالب، بسی فراتر از آن هستند که در قالب الفاظ و عبارات بگنجند و با واژگانی که درباره امور محدود است، بیان شوند چون الفاظ و عباراتی که بشر به کار می برد، برای معانی محدود، محسوس و معقول انسانی وضع شده. بنابراین، هنگامی که در پی بیان امور نامحدود و نامحسوس فراروی ماده با همین واژه ها باشیم، سخن متشابه خواهد شد. چندین آیه متشابه قرآن هم همین حکم را دارند. وقتی باید با زبان انسان سخن گفت همان طور که بیان شد، الفاظ بشری برای مفاهیم بشری وضع شده اند؛ از سوی دیگر سلسله حقایقی داریم که فوق مفاهیم بشری هستند. الفاظ دیگری هم که برای بیان آن حقایق باشد، وجود ندارد؛ پس ناگزیر باید توسط همین الفاظ آن حقایق را بیان کنیم. اینجا یکی از بزرگ ترین انواع تشابه پدید می آید. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در این باره می نویسد: «وقتی لفظی در معنایی استعمال می شود که مصداق های مختلف حسی، اعتباری و ماورای حسی دارد ،نمی فهمیم کدام یک از آنها در اینجا اراده شده اند». به عنوان نمونه، واژه «عرش» در بعضی آیات آمده و سؤال های بسیاری درباره اش وجود دارد. آیا مقصود از آن در این گونه آیات، تخت جسمانی است یا موجودی جسمانی که در حکم تخت و چیزی شبیه به آن است؟ این گونه تعبیرات متشابهند و نظیر آنها در قرآن وجود دارد. به هر حال، قرآن خطاب به مردم است و به ناچار باید از همان الفاظ و ترکیب های متداول بین مردم استفاده کند و نتیجه آن، پدید آمدن تشابه در بعضی آیات است. آیت الله مصباح یزدی در این باره می نویسد: «وجود این گونه متشابهات در قرآن طبیعی است زیرا معارف متعالی قرآن (از قبیل اوصاف خداوند و فرشتگان و ویژگی های معاد و مانند آن )در قالب الفاظ محدودی که برای امور حسی وضع شده نمی گنجد و هنگامی که به لباس چنین الفاظی در آیند، متشابه خواهند شد». ابن رشد اندلسی -دانشمند و فیلسوف معروف -در این باره می گوید: «مردم در برخورد با تعالیم عالیه شریعت سه دسته اند؛ دسته اول کسانی هستند که از حکمت متعالیه برخوردار بوده، صاحب فکر و اندیشه اند و در برخورد با حوادث، استوار و با متانت رفتار می کنند. دسته دوم عامه مردمند که طبقه جمهور را تشکیل می دهند. اینان ممکن است چندان با علم و دانش سرو کاری نداشته باشند اما طبعی سلیم، نیتی پاک و دلی تابناک دارند. دسته سوم هم میان این دو قرار دارند؛ خود را از سطح همگانی برتر و در ردیف دانشمندان می دانند؛ در صورتی که صلاحیت عرض اندام در آن عرصه والا را ندارند». ابن رشد در ادامه می گوید: «تشابه ،صرفا درباره دسته سوم است زیرا دانشمندان در سایه دانش سرشار خود و با اندیشه خویش، هرگز تشابهی بر سر راه آنان قرار نمی گیرد. طبقه جمهور یعنی عامه مردم هم با ذهن صاف و ساده ای که دارند، هیچ گاه شبهه ای در تعالیم شریعت احساس نمی کنند زیرا به ظاهر الفاظ و تعابیر، بسنده می کنند و نگرانی به خود راه نمی دهند». رمزی برای بندگان حقیقی مقتضای رمز بودن حروف مقطعه هم روشن نبودن مقصود از آنها برای کسانی است که بدان آگاهی ندارند. این گونه بیان هم طبیعی است و در روش محاوره عقلایی کاربرد دارد اما اینکه چرا خداوند در مواردی با این روش سخن گفته ،به این دلیل است که در این آیات مسائلی مورد اشاره واقع شده که بیان آنها به صورت محکم (روشن و قابل فهم برای همگان )زمینه سوء استفاده دیگران را فراهم می ساخته و با حکمت و تدبیر الهی سازگار نبوده است چنان که در بعضی روایات هم به این نکته اشاره شده است. در بحارالانوار حدیثی از امام صادق (ع)در این باره آمده است: «اگر خدای تعالی همه مردم را به متشابهات آگاه می ساخت، برخلاف حکمت بود و موجب فساد در تدبیر می شد». آیت الله مصباح یزدی هم در کتاب قرآن شناسی در این باره نوشته است :«احتمالاً متشابه آوردن بعضی آیات زمینه دست اندازی نااهلان به ساحت آیات الهی را از میان برده است. چه بسا اگر بعضی مسلمان نماها نبود، دچار تحریف و تبدیل می شد و بدین ترتیب، زمینه حفظ این گونه آیات از دستبرد نامحرمان از پیش فراهم شده است». قرینه ها به مرور زمان از بین رفت در زمان نزول قرآن، قرائن خارجی و مقامی آیات در دسترس مسلمانان بوده و به کمک آن، مصداق الفاظ قرآن مشخص می شد اما به مرور زمان بسیاری از قرینه ها از بین رفت یا فراموش شد. این تشابه در اثر از بین رفتن قرائن و مانند آن در زمان های پس از نزول حاصل شده است. مرحوم آیت الله معرفت در کتاب «علوم قرآنی» در این باره می نویسد :«آیات متشابه برابر با اسلوب و شیوه های متعارف عرب بیان می شدند و خالی از هر گونه غموض و بعضی پیچیدگی بوده و در آغاز هرگز ایجاب شبهه نمی کرده اند. سپس در پی گیری های عقیدتی و فکری میان گروه های مختلف مسلمانان، فاجعه «تشابه »دامنگیر بسیاری از آیات قرآن شد». آیت الله مصباح هم در این باره معتقد است: «فلسفه متشابه شدن بعضی آیات این است که مسلمانان به طور طبیعی به برجسته ترین مفسران قرآن یعنی پیامبر (ص)و اهل بیت (ع)سوق داده شوند، ولایت آنان را بپذیرند و دست کم بدان اعتراف کنند». نظر اهل سنت تا اینجا نظر علمای شیعه را برسی کردیم اما لازم است در این باره به بررسی عقاید اهل تسنن هم بپردازیم. سیوطی-از علمای اهل سنت -می گوید :«اگر آیات متشابه را از آیاتی بدانیم که علم به آن امکان پذیر باشد، در این صورت دو فایده خواهد داشت؛ اول تشویق و برانگیختن دانشمندان برای تدبر و تفاوت درجه مؤمنان و مفسران را فراهم می کنند زیرا اگر همه قرآن محکم بود و نیاز به تأویل و اندیشه نداشت، منزلت همه مردم یکسان بود و فضیلت و برتری دانشمندان بر غیر آن آشکار نمی شد». پنج دلیل برای متشابهات امام فخر رازی فلسفه وجه و آیات متشابه را در پنج مورد بیان می کند: 1ـ آیات متشابه مایه فزونی مشقت و رنج در راه رسیدن به مراد است و هر چه مشقت بیشتر شود، موجب بیشتر شدن ثواب می شود. 2ـ اگر تمام قرآن محکم بود، جز بر یک مذهب مطابقت نمی کرد و با صراحت تمام مذاهب دیگر را باطل می کرد و این از چیزهایی بود که صاحبان مذاهب دیگر را از پذیرش، نظر کردن در آن و بهره بردن از آن دور می ساخت؛ پس اکنون که مشتمل بر محکم و متشابه هر دو هست، صاحب هر مذهبی به طمع افتاده که در آن چیزی بیابد که مذهبش را تایید کند و گفتاری را یاری دهد. 3ـ هر گاه قرآن مشتمل بر متشابه باشد، نیازمند آگاهی به تأویل و ترجیح بعضی از آن بربعض دیگر خواهد بود و در آموزش آن به تحصیل علوم بسیاری از قبیل علم لغت ،نحو، معانی ،بیان و تحصیل این علوم بسیار پیش نمی آمد؛پس در آوردن متشابه این آیات فواید فراوان است. 4ـ قرآن مشتمل بر دعوت خاص و عام است و همین قاعده حکم می کند که برای هر دو گروه آیاتی در قرآن باشد. 5ـ باجود آیات متشابه، مراجعان به قرآن نیازمند کمک گرفتن از دلیل عقلند و بدین ترتیب از ظلمت تقلید رهایی یافته و به نور استدلال و برهان دست می یابند اما اگر همه آیات قرآن محکم بودند، نیازی به تمسک به دلایل عقلی نداشتند و همواره در جهل و تقلید باقی می ماندند. قرآن سراسر محکم است در پایان خوب است که نظر نهایی علامه طباطبایی را در این باره بخوانیم: «سر اسر قرآن محکم است ولی چون پس از نزول در اختیار بشر غیر معصوم قرار می گیرد، تشابه صورت می گیرد. همان گونه که باران پیش از فرود آمدن بر زمین «کف» ندارد ولی پس از فرود و حرکت روی زمین کف در آن ایجاد می شود. از آسمان معرفت هم «کف متشابه »نازل نشده است. مفسران دیگر که پذیرفته بودند بعضی از آیات در ذات خود متشابه هستند و به صورت متشابه نازل شده اند، در برابر این سؤال خود را مواجه دیدند که اگر متشابهات مشکل آفرین باشند، چرا خداوند آنها را نازل کرده است ؟ بنابراین در مقام پاسخ به این سؤال و توجیه متشابهات در قرآن برآمدند . اگر مردم در حد نبی اکر م (ص)بودند، می توانستند همه معارف قرآن را به صورت محکم دریافت کنند؛ بدون آنکه تشابهی در کار باشد. اگر از آن حضرت(ص)و معصومین (ع)بپرسیم که آیا در قرآن متشابهی وجود دارد که شما از درک آن عاجز باشید در جواب می فرمایند هر گز!» علاه در پایان می گوید: «توجه به این نکته هم لازم است که اختلاف نظرها و کج فهمی ها تنها مربوط به متشابهات نیست بلکه گاهی در محکمات هم رخ می دهد و نمی توان گفت در محکمات که خود «ام الکتاب »هستند، اشتباهی رخ نمی دهد. تفاوت اختلاف نظر ها در این دو حوزه آن است که در آیات محکم هیچ گونه ابهامی بالاصاله برای کج فهمی و تشتت آرا نیست ولی در متشابهات زمینه آن برای مردم عادی وجود دارد». منبع:نشریه ضمیمه آیه آبان ماه 88